تو را امشب اگر اميد من بود
به خواب غفلتم اميد بودي،
وگر ميناي دل اندر كفت بود
به ياد مرگ من در كار بودي،
نه آن بودت نه اين، اي واي بر من
تو را با ما نبودي عهد و پيوند!
به رسم كهنه عشق و مروت
صفاي خاطر شيرين و فرهاد،
به مهر دلرباي عشق مجنون،
به ياد بيستون و خون عشاق،
چنين بايد نگارا ناز چشمي،
نه حتي مهر، جور و بيوفايي!
خداوندا دلم غرق است در خون،
چه ديدم من بجز بياعتنايي!
به خواب غفلتم اميد بودي،
وگر ميناي دل اندر كفت بود
به ياد مرگ من در كار بودي،
نه آن بودت نه اين، اي واي بر من
تو را با ما نبودي عهد و پيوند!
به رسم كهنه عشق و مروت
صفاي خاطر شيرين و فرهاد،
به مهر دلرباي عشق مجنون،
به ياد بيستون و خون عشاق،
چنين بايد نگارا ناز چشمي،
نه حتي مهر، جور و بيوفايي!
خداوندا دلم غرق است در خون،
چه ديدم من بجز بياعتنايي!